.comment-link {margin-left:.6em;}
Name:
Location: Karaj, Tehran, Iran

Friday, November 25, 2005

ای کاش می توانستم در آغوش تو بگریم

دستانت را بگیرم و چشمانم را بر آن ها بگذارم و بگریم

حال باید در این سرما بگریم. اشک هایم قبل از فروریختن یخ می زنند.

اگر دستانت را می گرفتم هرگز رها نمی کردم

با بوی دستانت قصری از عشق می ساختم تا در شعله ی چشمانت بسوزانمش و از گرمای آن اشک های یخی را آب میکردم.

ای کاش با طنابی از گیسوانت مرا از آن چاه تباهی بیرون می کشیدی...

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

بزار اولین پست من باشم

12:21 AM  
Anonymous Anonymous said...

آخیش داشتم از حسودی میمردم آخه هیج وقت اولین پست را من نمی نوشتم.
واقعا زیبا بود.خیلی

12:27 AM  

Post a Comment

<< Home