.comment-link {margin-left:.6em;}
Name:
Location: Karaj, Tehran, Iran

Thursday, April 26, 2007

هنگامي كه به آسمان نگريستم، ديدم ستارگان در موسيقي باد در آن دور دستها چه شادمان مي رقصند. و من همچنان در ابرهاي تيره خود غرق بودم.

هوس داشتن ستاره اي و رقصيدن با او در پس ابرها خود لذتي بود براي، منِ انباشته در دود.

چقدر دورند امشب از من ستاره ها؟ يا نيستند و نمي خواهند درخشيدن بر اين تاريك مرد نشسته در تباهي ها.

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

man koli setare didam atrafet,hata az setarehae aseman ham zibatar.seratehae aseman bi rang boodan vali barae to har kodam nori barae khood dashtadnd.yeki zard,yeki ghermaz va... ke dar nahaeat barae asemane to ranginkamni sakhtand.

6:02 PM  
Anonymous Anonymous said...

ايمان جونم من كه ديگه شيفته ي اين قلمت شدم. نامرد چرا خبر نمي كني به روز كردي؟

منم با عباس كاملا موافقم. اين همه ستاره يكيش من(چشمك)
شايد چون خودت مثل خورشيد مي تابي ديگه نور ستاره ها پيش نور تو گم ميشه. نمي بينيشون. من كه تو رو بخاطر اين روشنايي تو دوست دارم. چاكرتم ايمان جون.

10:30 AM  
Anonymous Anonymous said...

از شیشه بی می ، می بی شیشه طلب کن
حق را به دل خالی از اندیشه طلب کن

آقای ایمان عزیز همانطور که فرموده بودید وب لاگ شما را مشاهده نمودم و از آن لذت بردم برایتان از خداوند منان آرزوی سلامت جسم و جان دارم

2:02 PM  

Post a Comment

<< Home