.comment-link {margin-left:.6em;}

کوی خرابات

Name:
Location: Karaj, Tehran, Iran

Thursday, April 10, 2008

و اما باز هم عشق،

اين كه عشق تا كي درون تو با اين همه تازگي باقي مي ماند سؤال دشواري نيست!

پير خرابات گفت:

عشق، در راه است، مي رود و در حركتي روان است، اي شما كه عاشقيد! شما بايد پا به پايش برويد، در حركت باشيد، به سرعت ان طوفان شويد و بوزيد، بايد لحظه هايتان را پا به پايش بتازيد و در نمانيد. اگر خواهان آنيد كه عاشق بمانيد.

راهي براي رسيدن به عشق نيست! چون هرگز عشق يك جا نمي ماند.

اين است عشقي كه شما را مي برد به رشد، درختتان را تا به صحنه ي آسمان پيش مي كشاند و شاخه هايتان را مي گستراند، سرد و گرمتان مي كند، خم و راستتان مي كند تا ببينيد ثابت قديميتان را، دريابيد استحكامتان را، خواستتان را.

من شما را بشارت مي دهم كه هر چه با بالا سوي عشق پيش رويد محكم تر مي شويد، آباد تر مي شويد، هر لحظه زيباتر و زنده تر مي شويد.

عزيزانم بي باكانه به كارزار عشق بشتابيد.

Wednesday, April 02, 2008

مگه من كيم

يه شاعر پست

كسي كه همه رو بالا مي برد و

همه اونو پرت مي كردن پايين

مثل تف!

كاش بهم تف مي كردن

هي پست و خارم مي كنن!

چرا آخه مگه من چي كارتون كردم.

چون مي خام بالا ببرمتون؟

چون مثل ديگران خارتون نمي كنم؟

چون بهتون خيانت نمي كنم؟

چون نمي خوام بكشمتون؟

چون مي خام بهتون زندگي بدم؟

چون دوست دارم كه شاد و آزاد باشين؟

چون مي خوام خودتون باشين؟

چون همون چيزيرو مي خوام كه خودتون مي خواين؟

باشه!

من سقوط مي كنم!

دفن مي شم!

سياه مي شم و بي آبرو!

باشه!

بزارين اين يك كلمه رو بگم

دوستتون دارم!

جرم من عاشقيه!

به من تف كنين!