.comment-link {margin-left:.6em;}

کوی خرابات

Name:
Location: Karaj, Tehran, Iran

Sunday, March 18, 2007

ياران مي روند، هر كدام به راهي، و تو بار ديگر تنها مي شوي. اما راه تو هر لحظه تو را لمس مي كند و از با تو بودن خرسند است. اما باز هم كه تو ناشكيبايي، و چه بي صبرانه در پي رسيدن به مقصود. ولي آن گاه كه به بي كجايت ختم مي شوي باز ناشكيبا تر عشق به رفتن داري.

آري عجب دردي است هميشه رفتن و هرگز نرسيدن. گويي تو آمده اي كه از هيچ، به هيچ كجا برسي.

اما شادكامي من مي گويد: از پس اين سرزمين نيز بگذر و زندگيت را با من صرف كن .

باز مي انديشم كه اي كاش مي شد بار ديگر با تو، زير آسمان مي رقصيدم . اما هواي آسمان من و تو اين بار هم، ما را از هم جدا كرد.

و شادكاميم گفت: كه هميشه دوستي و آسماني براي رقصيدن هست. پس من دوباره، در اين انديشه كه نمي يابم كسي همچون كسي ديگر، به راهي نو سر فرو مي آورم.