چه دردی است از بودن من جهان را. آری، ای روشندلان و ای روشن بینان، ای بیداران و ای بینایان، آری جهل من رنج بزرگی است شما را، چگونه توانید این گناهان بخشیدن. این تازیانه ی جهل زخم عمیقی است بدن پاک شما را .ولی باز سر به شادی بلند می کنید تا دست این جلاد بگیرید و راه نشانش دهید . همانا درست نامیده شده اید، ابرانسان .
اما این زخم ها را چه کسی بر شما درمان و تیمار است. باشد که جواب این سوال بیابم. آری نادانی از من است و شرمساری از شما . چگونه این بزرگواری توانید ای دادگران.